18+ موسيقي زير زميني 18+

18+ موسيقي زير زميني 18+

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 221
بازدید کل : 61778
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->


بهرام . مهاجرت برای بقا یا مسافرت برای صفا ؟؟؟!!!

"«بهرام» مهاجرت برای بقاء یا مسافرت برای صفا"

همیشه در طول تاریخ کارها و حرکاتی از اشخاص بزرگ و اثرگذار بحای مانده است که بعلت عدم تصریح بر علت انجام آن کارها از سوی خود همان افراد باعث بجا ماندن و پیدایش تفسیرهای مختلف از سوی دیگر افراد در توجیه و تعلیل آن کارها شده است. این روند همچنان به حیات خود در بستر این جهل ادامه میدهد و سوالهای بی جواب بسیاری را در اذهان بجای میگذارد.
از جمله مسائلی که طی چند ماه اخیر کانون توجه بسیاری از طرفداران رپ فارسی شده مسئله ی خروج "بهرام" از ایران بوده است آذر ماه سال گذشته خبر خارج شدن بهرام از ایران جامعه ی هیپ هاپ ایران رو شوکه کرد. این حرکت بهرام از یک سو هوادارانش در داخل ایران را در بهت و حیرت فرو برد و از سوی دیگر دست مایه ایی شد برای گروهی از سبک مغزان که با نیش و کنایه های خود از این کار بهرام بعنوان سندی بر بزدل بودن بهرام یاد کنند وآتش این داغ را بر دل هواداران بهرام شعله ورتر کنند. اما از آنجایی که سخیف بودن اینگونه نیش و کنایه ها بر تمامی کسانیکه با شخصیت و سابقه ی هنری بهرام آشنا بودند پوشیده نبوده و نیست تا کنون هیچگونه جوابی در قالب یک مقاله ی مستقل به اینگونه سخنان آشفته و بی اساس داده نشده بود و به گمان اینکه گذر زمان خود همه چیز را روشن میکند از کنار اینگونه مسائل بی اعتنا عبور میکردیم. اما در طی روزهای اخیر مجددا شاهد بازگو شدن این کلمات نسنجیده از سوی بعضی از افراد و حتی درلابلای کامنتهای مطرح شده در پیج رسمی بهرام بودیم که اینبار علاوه برنیش دار بودن رنگ و بوی توهین را هم به خود گرفته بود که حاکی از عدم خاموش شدن آتش کینه و عناد در سینه ی مخالفان بهرام و عدم روشن شدن اذهان فروخفته در جهلی است که ندانسته زبان به توهین گشوده اند. لذا "منتقدین" بعنوان عضو کوچکی از جامعه ی بزرگ و محترم هیپ هاپ ایران زمین برخود لازم دونست که در حد وسع و توانش و نه از روی میل و سلیقه ی شخصی بلکه به کمک کلمات و سخنان بهرام بعد از خارج شدنش از کشور به این مسئله یکبار و برای همیشه پاسخی معقول و منطقی ارائه کند.

آیا وصله ی "ترس و بزدلی" به بهرام چسبیدنی است؟؟؟

به نظر این وصله فرزند نامشروع تفکرات هرزه ایی است که نه بمنظور دادن پاسخ به "علت خروج بهرام" که بخاطر گرفتن لقمه های نیش و کنایه برای سیر کردن ذهن خالی خود لب به سخن باز کرده اند. برای پی بردن به نامشروع بودن این مولد کافی است به سابقه ی هنری بهرام و آنچه که بر او در طی این سالها گذشت نگاهی دوباره بیندازیم اما با تآمل بیشتر.

"در سال 1386 تک آهنگ "نامه ایی به رییس جمهور" توسط بهرام اجرا شد که بی شک یکی از اثرگذارترین آهنگهای تاریخ رپ فارس است و فصلی تازه در مسیر موسیقی انتقادی به روی علاقمندان این سبک گشود بنحوی که بعد از آن خواننده های دیگری با الگو گرفتن از آن, آهنگهای دیگری منتشر کردند.اما در چه فضایی "بهرام" لب به خواندن آن اشعار گشود؟ در فضایی که رییس جمهور وقت از محبوبیت بالایی نزد اذهان عمومی برخوردار است .... آری در این فضا بهرام زبان به انتقاد از رییس جمهور گشود و با کلماتش اعتراض نسل خود را فریاد کشید. کلماتی که علاوه بر اینکه حاکی از بینش عمیق او نسبت به مسائل اطرافش بود حاوی مضامین و کلماتی بود که برای بسیاری از هنرمندان حتی تصور مطرح کردنشان در چنان فضایی آن هم در داخل کشور تصوری محال بنظر می رسید. اما بهرام خواند و در ایران ماند علیرغم اینکه کانون توجه بسیاری از محافل شد. سال بعد در شرایطی که دیگر بهرام خواننده ی پرآوازه ایی شده است و نظرهای بیشتری اعم ار موافق و مخالف بسمت او جلب شده باز بهرام سکوت نمیکند و اینبار در مرداد 1387 با پخش آلبوم 24ساعت, صدای انتقاد نسل خود در قالب الفاظ آهنگ تا ابد جاویدان "اینجا ایرانه" میشود. آهنگی که اینبار در آن تیزی قلم بهرام اعتراضات عمیق تری را مطرح میکند. بی شک در نظر عده ایی خواندن این آهنگ از طرف بهرام در آن شرایط و در داخل کشور نوعی دیوانگی محسوب میشد اما بهرام نه در لس آنجلس و نه در اروپا بلکه در تهران لب به انتقاد گشود و این شاهکار هنری را به جامعه ی هیپ هاپ کشور هدیه کرد و نه تنها بعد از اینکار ایران را ترک نکرد بلکه هم چنان در ایران ماند تا اینکه چندی بعد بازداشت شد.




برای اذهان به دور از تشویش و تعصب همین مقدار کافی است تا یقین کنند که وصله ی "ترس و بزدلی" چیزی جز آن فرزند نامشروع نیست اما برای دریدن لباس تعصب و جهل از اندام افکارهرزه گو چند سطری به این کلمات اضافه میکنم ولو باعث اطاله ی کلام شود.
"بهرام همچنان به فعالیت هنری خودش در داخل کشور ادامه میدهد تا اینکه در اسفند ماه 1387 بهمراه احسان آتور دستگیر و بازداشت میشود"
داستان زندان رفتن بهرام رو تقریبا همه ی طرفداران هیپ هاپ فارسی میدونن و اینجا قصد بازگو کردن همون مسائل تکراری رو نداریم اما برای نتیجه گیری بهتر تو این مقاله قصد داریم از زاویه ایی دیگر به جریان دستگیری بهرام نگاه کنیم.

در ابتدا ممکنه اذهان آشفته ی منتقدنماهای رپ فارس اینگونه اشکال کنند که اگر صرف زندان رفتن مطرح باشد, خواننده های دیگری هم بخاطر فعالیتهایشان مزه ی دستگیری رو چشیده اند.
در جواب به این اشکال باید گفت حساسیت بازداشت شدن بهرام از آن جهت است که بهرام مستقیما از سوی اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. روشن است که جنس این بازداشت با جنس بازداشت های نیروی انتظامی فرق دارد و مزه ی سلول های انفرادی زندان اوین با بازداشتگاههای کلانتریها متفاوت است. و این برخورد میتواند حاوی معانی بسیاری اعم از مشکلات حین و بعد از بازداشت باشد. در اینباره بهترین حرفها و توضیحات از زبان خود بهرام بیان شده است. بهرام در مصاحبه ی خود با مجله ی معتبر "رولینگ استون" اینگونه از روزهای بازداشت خود یاد میکند:

"من و احسان را درسلول های انفرادی انداخته بودند.چراغ بالای سرم در تمام ساعات شبانه روز روشن بود.در سلول من تنها چیزی که یافت میشد یک قرآن..یک مفاتیح و یک فرش کهنه و مندرس بود نه تختی در کار بود و نه متکایی و یا حتی ملحفه ایی. در طول مدت انفرادی صداهای وحشتناک بسیاری از بیرون به گوشم می رسید از صدای فریادها و جیغهای بلند تا صدای گریه و ناله ی دائمی فردی که در سلول انفرادی مجاور من به سر میبرد.درطول مدتی که در انفرادی بسر بردم به یاد ندارم حتی لحظه ایی خوابیده باشم و شرایط روز به روز بدتر میشد.بعد از سه روز بهمراه دو نفر دیگر به سلولی به ابعاد دومتر مربع منتقل شدم که به سختی میتوانستیم حتی برای ساعاتی بخوابیم..."





تصور کردن اینگونه فضایی به تنهایی کافی است برای ایجاد رعب وحشت در دل هر انسانی.اما ببینیم احسان آتور در اینباره چه میگوید. احسان شش ماه بعد از آزاد شدنش اینگونه از زندان رفتنش یاد میکند:
"شش ماه قبل همچین ساعت هایی احتمالا من پای کامپیوترم تو خونه ی خودم در حال کار کردن بودم یا شاید تو خونه ی خودم در حال راه رفتن و فکر کردن بودم ولی چیزی که مشخصه اینه که تنها چیزی که بهش فکر نمیکردم این بوده که فردا حدود ساعت 8 صبح قراره زندگیم عوض بشه یا حداقل روند عوض شدنش شروع بشه. اون روزا به آرامش رسیده بودم با اینکه خیلی سرم شلوغ بود. مسئولیت زیادی رو دوشم بود چیزی که این روزا خیلی باهاش غریبم. هیچوقت فکر نمیکردم یک هفته میتواند انقدر تو زندگی یه نفر تاثیر داشته باشه.البته فرداش من جایی بودم که اولین بار یه نفر بهم گفت "نابغه" که البته فهمیدم اگه واقعا راست گفته باشه این میتونه خیلی به ضررم باشه.جایی که هنوز وقتی میخوابم خودم رو اونجا می بینم که البته من این رو بهش میگم کابوس. جایی که شنیدن صدای یه آشنا میتونه خوشحال کننده ترین چیز تو دنیا باشه یا حتی یه لیوان چای سرد بعد از ساعتها نوشتن میتونه لذت بخش باشه.جایی که که بیشتر از همه ی عمرم انگشت زدم و امضا کردم.جایی که اگه بخوام راجبش بنویسم تمومی نداره.ولی شیش ماه پیش وقتی میخوابیدم فکرای بزرگی تو سرم بود ولی نه به بزرگی سلول انفرادی."

و بعد از گذشت یکسال احسان دوباره با این الفاظ تلخ از دوران زندانش یاد میکند:

"امروز سالگرد بازداشت شدن من.سال عجیبی گذشت فقط امیدوارم از این عجیب تر نشه.شاید این روزها صحبت از یک هفته بازداشت و سه روز انفرادی و تاثیراتی که این میتونه تو زندگی یه نفر داشته باشه واقعا برای شما خنده دار باشه.من اساس زندگیم رو بر احترام قرار دادم.احترام میذارم تا بهم احترام بذارن ولی می بینم آدمها تا چه حد میتونن بهم بی احترامی کنن.تصور کنید یک هنرمند رو چشماشو میبندن و بهش دست بند میزنن. از این هنرمند چی باقی میمونه؟ درسته اون روزا کم بود ولی تاثیرش با من تا آخرعمر باقی میمونه و من هنوز وقتی میخوابم خودم رو توی انفرادی می بینم .واقعا نمی تونم بنویسم.ایکاش بهتر میتونستم احساسم رو منتقل کنم..."

مجله ی "رولینگ استون" در بخشی از مقاله ی خودش اینگونه میگوید:

"بهرام در زیر فشار متعهد میشود که حق خواندن هیچ آهنگی را ندارد.بعلاوه حق مصاحبه با هیچ شبکه ی رادیویی,تلویزیونی و هیچ روزنامه ایی را ندارد."
غرض آنکه بهرام با وجود فشارها وسختی هایی که دردوران بازداشت کشید و مسائلی که بعد ازآزادشدنش برایش پیش آمد که همگی از تبعات دستگیری اش بود باز هم در ایران ماند و دو سال بعد آلبوم همیشه ماندگار "سکوت" را با وجود تمام مشکلات به رپ فارس هدیه کرد.



اما چه شد که بهرام برای همیشه ایران را ترک کرد؟؟؟

گرچه برای هر انسان منصف و بی غرضی آنچه که تا کنون بیان شد خود بهترین دلیل برای خروج بهرام از کشور تلقی میشود و خواننده ی فهیم بیش از این نیاز به توضیح و دلیل ندارد - چون روشن است که چه شرایطی برزندگی شخصی و هنری بهرام سایه افکنده بود, شرایطی که خیلی از افراد با داشتن قطره ایی از آن و یا تنها شنیدن حرف آن بسرعت از کشور خارج میشوند- ولی اینجا به جواب خود بهرام به این سوال که در مصاحبه اش با نصیر مشکوری بیان کرده اشاره میکنیم و همین جواب را کافی میدانیم برای خواننده ی عاقل ونکته بین خود.
"نصیر مشکوری: دلم میخواد بدونم بعد از انتشار آلبوم "سکوت"چه شد که احساس کردی دیگه به زندگی هنری و تصمیم گرفتی از ایران خارج بشی؟

بهرام: من به جایی رسیدم که دیدم حتی پشت تلفن هم نمیتوانم راحت حرف بزنم . جایی که دیدم مغزم پرشده از چیزهایی که فقط یه فضایی از من رو اشغال کردن تا جا برای مسائل مهمتر کم بیاد.سه سال تو این شرایط زیر فشار امنیتی زندگی کردم تا اینکه تصمیم گرفتم از ایران خارج بشم. بهترین راه برای اینکه حال و روز من رو در این مدت درک کنید شنیدن آلبوم "سکوت" هست و از این جهت این مجموعه مفهوم زیادی برای خود من داره."

آیا واقعا بهرام تحت نظر بود؟؟

گرچه با وجود تمامی کلماتی که تا بحال بیان شدبرهیچ دیده ی تیز بین و منصفی جای انکار این حقیقت باقی نمیمونه ولی باز به گوشه ایی از مقاله ی منتشر شده در مجله "رولینگ استون" اشاره میکنم که نگارنده ی آن مقاله در آنجا به این موضوع اشاره میکنه و همین موضوع رو مانعی برای ملاقاتش با بهرام تو تهران ذکر میکند:

"...در ابتدا سعی کردم بهرام را در پارک زیبای لاله ملاقات کنم در روزهایی که داشت به سمت انتخابات دوره ی نهم ریاست جمهوری نزدیک میشد.سال گذشته دیوار رکوردز ششمین آلبوم بهرام تحت عنوان "24ساعت" را منتشر کرده بود. آلبومی که به نحو خیره کننده ایی روانی زبان فارسی را دقیقا نمایان کرد و من هم یکی از طرفداران بهرام شدم.اما در آن زمان بهرام از نزدیک تحت نظربود بنحوی که دیده شدن او با من _یک زن خارجی_ میتوانست هر دوی ما را به خطر بیندازد. در طول هفته ها زندانهای ایران پر شدازهزاران معترض به انتخابات و همچنان اصرار بر تهدید کردن بهرام و همکار سابقش احسان به گذراندن سالها در زندان بخاطر فعالیتهای هیپ هاپی وجود داشت..."



بیش از این اطاله ی کلام نتیجه ایی جز ملالت خاطر شنونده ی تیزهوش و باریک بین ما بهمراه نخواهد داشت. امیدوارم با خواندن این سطور بر همگان برای همیشه روشن شود که مهاجرت بهرام نه برای تفرج و فرار از مشکلات زندگی بود که برای بقاء زندگی هنری اش بود. امید که این مقاله اولا بتواند ولو بسیار ناچیز نوعی قدردانی باشد از هنرمندی چون بهرام که به قیمت از دست دادن راحتی و آسایش خود زمینه ی پیشرفت هیپ هاپ فارس را فراهم کرد و ثانیا چراغی باشد برای اذهان دوستداران هیپ هاپ ایران زمین در راه کوره هایی که هیپ هاپ نماها و معاندان این فرهنگ در مسیر این جنبش ایجاد کرده و خواهند کرد.
نظرات خود را در پائین صفحه برای ما ارسال کنید
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: Alitakrap تاريخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:بهرام , مهاجرت برای بقا یا مسافرت برای صفا,bahram, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ
اين وبلاگ براي دوستداران موسيقي زير زميني درست شده است.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to alitakrap.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com